درباره «شهروندی» در انزلی

بی‌خیالی در شهر مهاجران

بندرانزلی به عنوان یک شهر صیادی و بندری همواره مهاجرپذیر بوده و مهاجرین تأثیرات تعیین کننده‌ای در اقتصاد، فرهنگ و مناسبات اجتماعی جامعه شهری آن داشته‌اند. ورود مهاجرین اولیه از باکو، ارمنستان و روسیه و حضور فعال آنان در حوزه های مختلف زندگی شهری، موجب پیشرفت شهر در همه عرصه‌های حیات آن گردید. احداث بانک ایران و روس، احداث کارخانه‌های برنج‌کوبی، صابون‌پزی، کالباس‌‌سازی، فتیله‌بافی، لیموناد‌سازی، چاپخانه، و بنانهادن عمارات و ابنیه‌های متعدّد با سبک معماری اروپایی در شهر، احداث مدرسه (در 1285) توسط ارامنه، احداث دبیرستان در ساختمان بزرگ اشکولا در خیابان بایندر فعلی در اوایل قرن اخیر توسط مهاجرین؛ و ترویج هنر موسیقی، نقاشی و تئاتر در بین جوانان شهر در مجموعه خود باعث ارتقاء سرمایه های مادی و فرهنگی شهر گردید و بنیه مدنی جامعه در سطحی از آگاهی قرار گرفت که هیات حاکمه ناچاراً مدیران توانمندی را در مصدر مدیریت شهری قرار می‌داد. بدین لحاظ با توجه به نزدیکی نسبت به بنیه مدنی جامعه و توانمندی مدیران شهری، بندرانزلی در آن مقطع زمانی نسبت به دیگر شهرهای خطه شمال زیبا و آبادتر گردید و «دروازه اروپا» نام گرفت.
در واقع انزلی در چند دهه قبل چیزی از یک شهر اروپایی کم نداشت. اما موج دوم مهاجرت و جابجایی جمعیّتی به ویژه در سه دهه گذشته حامل این بار مثبت نبوده است. اکثر مهاجرین موج دوم مهاجرت از روستاها، بخش ها و شهرهایی به انزلی کوچیدند که سابقه مدنی و توسعه یافتگی این مناطق به مراتب پایین‌تر از انزلی بوده و لذا نمی‌توانسته‌اند سطح مطالبات و بنیه مدنی شهر را ارتقاء بخشند. تصور کنید کسی که از یک روستا به شهر آمده و از مواهب گاز، آب لوله کشی، مدرسه، پارک، درمانگاه و سینما برخوردار می‌گردد، این شهر برایش کمال مطلوب است. اما برای شهروندی که انزلی را در گذشته آن دیده و یا اکنون با توسعه‌یافتگی شهرهای دیگر مقایسه‌می کند، این شهر دارای کاستی های فراوان است. یکی مطلوبیت را در وضع موجود می‌بیند و یا نسبت به تغییر و تحول آن بی-تفاوت است و اصلاً سرنوشت شهر دغدغه وی نیست. اما دیگری از این نابسامانی و عقب‌ماندگی در رنج است و لذا مطالبه‌محور است. متأسّفانه بر اثر مهاجرت روز افزون و تغییر اساسی در لایه‌بندی جمعیتی، اکثریت با کسانی است که مطالبه‌محور نیستند و به وضع موجود تمکین می‌کنند. در سطح مدیریت نیز به ویژه در این ایام مدیرانی در مسند امور قرار گرفتند که یا تجربه لازم مدیریتی نداشته و یا اینکه تجربه مدیریت در شهرهای بسیار کوچک و کم‌اهمیّت را دارا بوده‌اند. لذا ما هیچوقت مدیرانی نداشته‌ایم که با تجربه مدیریت کلان شهری به انزلی آمده باشند و لاجرم موقعیّت و اهمیّت این شهر را درک کرده و برنامه‌هایی جهت توسعه و پیشرفت این شهر داشته باشند. بنابراین از نگاه واقع‌بینانه، شهر ما هم در سطح بنیه مدنی جامعه و هم در سطح مدیریتی مشکل دارد.
ما شهروندانی داریم که نسبت به سرنوشت شهر خود بی‌توجّه‌اند و اگر مدیر اداره‌ای بخشی از بودجه عمومی این شهر را بدون مطالعه و بدون نظرخواهی از ارباب‌نظر صرف میدانی کند که خالی از هر ذوق فنّی، هنری و جامعه‌شناختی است و مردم خود آن را «میدان اعدام» می‌نامند! و یا شهروندانی که سالهاست از کنار ابنیه‌های مخروبه و متروکه میدان اصلی شهر [بی‌تفاوت] می‌گذرند و یا سالهاست که معابر اصلی و مرکزی آن توسط متجاوزین به حقوق عمومی به نام کاسبان ارابه‌دار اشغال شده است و یا 52 روز از سال یکی از شاهرهای اصلی عبور و مرور شهری به روال نیم‌قرن پیش به بازار مکاره روستایی تبدیل می‌شود و فضولات این بازارچه به رودخانه مشرف به تالاب می‌ریزد و بازار ماهی فروشان آن، منبع آلودگی زیست‌محیطی است، و همه این مصائب را آن اکثریت بی‌خیال می‌بیند و به راحتی از آن می‌گذرد! و یا آنکه می‌بیند و از آن رنج می‌کشد امّا از پایگاه دفاع از حقوق شهروندی خود متعرض نمی‌شود و مسئولانِ این عقب‌ماندگی را به چالش نمی‌کشد، بنابراین باید قبول کرد ما شهروندانی مطالبه‌محور نداریم. لذا وقتی دو سوی ضروری تحول و توسعه یعنی «خواست مردم» و «کارآمدی مدیریتی» فاقد مطلوبیت لازم است، می بایست به خود آییم و جدا از شعارهای خودفریبنده که «ما انزلی‌چی‌ها در همه حوزه‌ها سرآمدیم»، چون طاووس مست زیبایی خویش نگردیم. باید درباره خود مبالغه نکنیم. پای زشت خود را نیز بنگریم و آن را از انظار پوشیده نداریم. ما می‌بایست جامعه خود را بشناسیم، عیوب آن را بجوییم و سپس با نقد سازنده در پی تغییر آن برآییم.
Author: Hasan Layeghkar
آذرماه 88

۱ نظر:

muji گفت...

چه بایدکردآیابایدمهاجران منافع پرست رابیرون کنیم یا...؟