علل پیدایی و اسکان ارامنه در ایران:
دوستی ملتهای ساکن در دو واحد جغرافیایی ایران و ارمنستان ریشه در هزارههای تاریخ دارد. ملل ایرانی و ارمنی علاوه بر تعلق نژادی به قوم مادر-هند و اروپایی- به طور مشخص از اواخر سدهی هفتم پیش از میلاد دارای تاریخ مکتوب دوستی هستند. در سال 612 پیش از میلاد، ملّت ارمنی به سرکردگی «بارویر barouyr» به یاری امپراتوری ماد میشتابد تا با همپیمانی بابل، حکومت در خال ضعف آشور را براندازد. به همین علّت هم بارویر از طرف پادشاه ماد به دریافت تاج مفتخر و به مثابهی نخستین پادشاه ارمنی در عرصهی تاریخ پدیدار میشود. بعدها وقتی داریوش ِاول، شاه هخامنشی به دنبال سرنگونی دولت ماد و پدیداری شورشهایی در کشورهای همپیمان امپراتوری ماد، این شورشها را در سالهای 522- 520 پیش از میلاد سرکوب میکند، در متن نوشتههای پارسی و عیلامی کتیبهی معروف بیستون از ارمنستان به نام سرزمین "ارمینه" و از ساکنان آن با نام "ارمینیان" یاد میکند. از همان زمان ارمنیها به صورت جستهگریخته، در اینجا و آنجای قلمرو پهناور پادشاهان ایران میزیستهاند؛ اما ارمنیهای هم میهن ما از سال 1604 میلادی به بعد در ایران ساکن شدهاند. به این صورت که شاه عباسصفوی که در سال 1590 میلادی، معاهدهای با عثمانی منعقد کرده و بر اساس آن ارمنستان و آذربایجان و گرجستان را به عثمانیها واگذار کرده بود، در سال 1603 میلادی با تقویت قوای نظامی خود و بهره جستن از درگیریهای داخلی امپراتوری عثمانی به سوی ماورای قفقاز روی آورد و بخشهای وسیعی از آذربایجان و ارمنستان را تسخیر کرد. یکسال پس از آن حکومت عثمانی سپاهی عظیم را برای جنگ با قوای شاهعباسبه میدان نبرد گسیل داشت. شاه صفوی برای اجتناب از جنگ تصمیم به عقبنشینی گرفت. وی برای آنکه نیروهای عثمانی را دچار گرفتاری و مانع کند، به هنگام عقبنشینی روستاها و آبادیهای سر راه را ویران کرد. بدینگونه در سال 1604 میلادی به دستور شاهعباس صفوی بسیاری از روستاها و آبادیها و شهرهای شرقی با خاک یکسان شدند و بیش از سیصد و پنجاههزار نفر از ارمنیان ساکن در آنها به زور به داخل ایران مهاجرت داده شدند. در این زمان شهر معروف «جوقا GOUGHA» که در کنار رود ارس واقع شده بود و همچون بسیاری دیگر از شهرها و آبادیها ویران شد و اهالی آن به حوالی پایتخت شاهعباس یعنی شهر اصفهان کوچانده شدند. بعدها شهر جدید ارمنینشین مجاور اصفهان را با نام «جوقاینو» (جلفا) به وجود آوردند که امروزه جزئی از شهر بزرگ اصفهان است. بدینگونه برای نخستین بار اسلاف ارمنیان هممیهن ما در سال 1604 میلادی در جوقاینو "جلفا" در اصفهان ساکن شدند و به مرور زمان در سراسر ایران پراکنده گردیدند. امروزه اما از نظر جغرافیای سکونت، ارامنه، در شهرهای اصفهان، فریدن، اراک، تهران، رشت، انزلی، قزوین، آبادان و اهواز بیشتر از دیگر شهرهای ایران پراکندهاند و معمولا در هرکجا که به طور انبوه سکونت اختیار کردهاند، کلیساها، مدارس و انجمنهای فرهنگی ویژهی خود را دایر کردهاند.
اشتراکات فرهنگی اقوام ایرانی و ارمنی:
ارمنیها و ایرانیها هم تعلق قومی به قوم مادر هند و اروپایی دارند و هم، زبان آنها به یک خانوادهی زبانی تعلق دارد و هم اینکه دوستی و برادری تاریخی چند هزارساله (به ویژه حکومت تقریبا پانصدسالهی پارتها و اشکانیها در ارمنستان) باعث شده که این ملت ها دارای پیوندهای ریشهدار فرهنگی با یکدیگر باشند. بسیاری از سنتها و آداب متداول ایرانیها از سوی ارمنیها به عاریت گرفته شده و یا با همان ترتیب اولیه و یا قدری تغییر و دستکاری مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. به عنوان مثال سنتهایی نظیر سنت تقدیس آب که نزد ایرانیان باستان رواج داشته و از سوی ارمنیها هم مورد استفاده قرار گرفته و با نام «وارتاوار vartavar » متداول شده است. یا چهارشنبهسوری ایرانیان باستان نزد ارمنیها نیز معمول شده و با نام «دَرِندِز darendez» یا «دیارانداَراج diarandaraj» رواج یافته و این سنت باستانی حتّی پس از پذیرش مسیحیت در ارمنستان از سوی کلیسای ارمنی مورد پذیرش واقع شده و امروزه یکی از سنتهای کلیسایی هم محسوب میشود.
ارمنستان به دلایل تاریخی و سیاسی از سال 301 میلادی به مثابه نخستین کشور جهان، دین مسیح را به عنوان دین رسمی و دولتی خود پذیرفت و با کشورهای مجاور خود از جمله ایران که دارای دین متفاوتی بودند با مسالمت و برادری به زندگی ادامه داد.
اعیاد ارمنی:
ارمنیها دو گونه عید (مسیحی و ملّی) دارند. مهمترین اعیاد کلیسایی مسیحی عبارتند از: عید میلاد مسیح و دیگر اعیاد مربوط به آن و اعیاد مربوط به حضرت مریم و صلیبمقدس که در زبان ارمنی به آن «خاچ – khach» اطلاق میشود. البته غیر از اینها اعیاد گوناگون کلیسایی دیگری نیز وجود دارند. اعیاد مسیح با رویدادهای گوناگون زندگی وی ارتباط دارند که مهمترین آنها عید میلاد و عید غسل تعمید و عید موسوم به «زادیک zadik» و «هامبارتسوم hambartsom» به معنای رستاخیز است. پارهای از اعیاد ارمنیها نیز جنبهی ملی دارند و به مناسبت رویدادهای مهم ملی، طبیعی و تاریخی برپا میشوند. امروزه بسیاری از اعیاد ارمنیها با اعیاد و رسوم کلیسایی درهم آمیختهاند و به صورت یک کل واحد در آمدهاند که هم از سوی کلیسا پذیرفته شدهاند و هم از سوی مردم ارج نهاده میشوند.
ارامنه و آئینهای ویژهی عید میلاد مسیح:
امروزه عید میلاد مسیح که بزرگترین عید ارمنیهای مسیحی است همهساله با شکوه و جلال فراوان در میان مسیحیان جهان و ارمنیهای ایرانی برگزار میگردد. عید میلاد یا «ظهور الهی» بزرگترین وهمگانیترین جشن مسیحیان جهان است. ارمنیها عید میلاد مسیح را با عید غسل تعمید حضرت مسیح که به آن «جراورهنک – Grorhnek» اطلاق می کنند به طور همزمان جشن میگیرند. ازعمدهترین دلایل این اختلاط ایام آن است که تاریخ دقیق ولادت حضزت مسیح (ع) به طور کامل روشن نیست و در میان فرقههالی گوناگون مسیحی بر سر تاریخ دقیق تولد مسیح اختلاف نظر وجود دارد. در قر ن دوم میلادی به طور رسمی روز ششم ژانویه روز تولد حضرت مسیح شمرده میشد و تا قرن چهارم میلادی نیز این روز به طور رسمی جشن گرفته میشد، اما از آن پس کلیسای کاتولیک رم روز تولد مسیح را 25 دسامبر و روز غسل تعمید او در رود اردن را ششم ژانویه اعلام کرد.
در سر میز جشن ویژهی میلاد مسیح معمولا پیش از خوردن شام، بزرگان خانواده نان مقدس را بین اعضای خانواده تقسیم میکند تا در جام فرو برند و سپس جامها را با آرزوی تندرستی یکدیگر بنوشند. مراسم این شب ویژه را ارمنیها «تاتاخوم Tatakhoum» یا «ختوم khetom» مینامند و بدینگونه سال نوی ارمنی آغاز میشود.
بعد از برگزاری آیین ویژهی تاتاخوم و صرف شام ویژه، مردم دسته دسته به خانههای یکدیگر برای دید و بازدید میروند و به یکدیگر مژده یا «آودیس» میدهند. چند روز قبل از عید میلاد مسیح ارمنیها روزه نگه میدارند و در شب پنجم ژانویه که به ارمنی به آن «ناواگادیک – navagadik» اطلاق میکنند، بعد از شرکت در مراسم ویژه یا «باداراگ badarag» که در کلیسا برگزار میشود، به خانه میآیند و پای سفرهی سال نو مینشینند و به صرف شام ویژهی سالنو میپردازند. شام ویژهی شب تاتاخوم معمولا شام پلو و کوکو و ماهیشور و ماهی خشکانده یا ماهی دودی (دستپیج) است، چرا که ارمنیها در این شب از خوردن غذاهای تهیه شده با گوشت حیواناتی که خون آنها هنگام ذبح ریخته میشود، اجتناب میورزند. روز ششم ژانویه معمولا ارمنیهای جوان و مردها برای دیدار عید یه خانهی برگترها میروند و سال نو را به پدربزرگها و مادربزرگها تبریک میگویند. در روز ششم ژانویه بر سفرهی عید در خانهی ارمنیها اغلب شیرینیهای ویژه مانند شیرینی موسوم به نازوک (نازک) گاتا، شکلات و آجیل به چشم میخورد. مرسوم است که معمولاً پدربزرگها و مادربزرگها و پدر شوهرها و مادرشوهرها به اولاد و عروسان و دامادهای خود هدیه میدهند. در مدارس ارمنی نیز قبل از تعطیلی مدرسه کیسههای کوچک حاوی آجیل و خشکبار به دانشآموزان هدیه داده میشود که گونهای برقراری مساوات بین دانشآموزان دارا و ندار تلقی میشود.
پژوهشگران ارمنی تزیین درخت کاج در شب عید میلاد مسیح را سنتی دیرینه میدانند که با کیش پرستش درخت که در میان ارمنیهای عهد کهن متداول بوده است، همانندی دارد. برخی نیز آن را سنتی به عاریت گرفته شده از اروپاییان به حساب میآورند. همچنین این رسم را به اشارههای کتاب مقدس به «درخت حیات» و «درخت دانش» ربط میدهند. در کشورهای مسیحی جهان معمولاً در شب کریسمس درخت کاج را تزئین میکنند، اما ارمنیها شب پنجم ژانویه این کار را انجام میدهند.
از دیگر سنتهای سال نوی مسیحی رویای «بابانوئل» است که ارمنیها به آن «بابا کاقاند kaghand» و «ابا زمستان» اطلاق میکنند. دربارهی منشاء بابانوئل نیز بین پژوهشگران مسیحی اتفاق نظر وجود ندارد و هریک نظریهی خاص خود را پیش میکشند. شایعترین نظریه دربارهی بابانوئل همان پندار مربوط به «سانتاکلوز» آلمانی است که داستانش از این قرار است: گویا «سانتاکلوز» جوانی بوده که در قرن چهارم میلادی میزیسته و از مشاهدهی این که دوشیزگان تهیدست به علت فقر و نداری از تهیهی جهیزیه عاجزند و به همین دلیل تن به ازدواج نمیدهند رنج میبرده است. لذا سانتاکلوز شبی از شبها درون کیسههایی را پر از زر میکند و از سوراخ دودکش بخاری به درون خانهی دختران دمبخت میریزد تا آنها با استفادهی از طلاهای سانتاکلوز برای خود جهیزیه تهیه کنند و به خانهی بخت بروند. در عین حال پژوهشگران معتقدند افسانهی «بابازمستان» یا «بابانوئل» از اعصار بسیار کهن در خاور زمین رواج داشته است. در میان ارمنیهای اعصار کهن نیز در جشن «ناواسارد» و عید "بون باری گندان" پخشکردن هدیه میان مردم و دادن جایزه وزدن نقاب بر چهره متداول بوده است که میتواند اشارههایی نمادین به «بابا زمستان» یا «بابانوئل» امروزی باشد. گذشته از این افسانهی «بارتو bartev» که شباهت بسیار زیادی به بابانوئل دارد در میان ارمنیها شایع بوده است. بارتو شخصیت محبوب کودکان ارمنی بوده که با کلاه بوقی و ریش سفید و چوبدست و کیسههای پر از هدایا میان کودکان شادی قسمت میکرد.
عکسها از: آروین ایلبیگی
Author: Ahmad Nourizadeh
دیماه 88
۱ نظر:
Your blog keeps getting better and better! Your older articles are not as good as newer ones you have a lot more creativity and originality now keep it up!
ارسال یک نظر